اگر می بینی عاشق تو هستم ، دیوانه تو هستم ، و
تمام فکر و زندگی من تو شده ای
به خدا بدان که این دست خودم نیست!
اگر میبینی چشمانم در بیشتر لحظه ها خیس است و
دستانم سرد است و اگر
میبینی همه لحظه های دور از تو بودن اینهمه سخت و
پراز غم و غصه است بدان
که این دست خودم نیست!
دست خودم نیست که همه لحظه ها تو را در جلو چشمانم
میبینم و به یاد تو می باشم.
دست خودم نیست که دوست دارم همیشه در کنارت باشم ،
به خدا دست خودم نیست که هر شب به آسمان نگاه می
اندازم و ستاره ای درخشان را میبینم و به یاد تو می افتم!
دست خودم نیست که هر سحرگاه به انتظارت مینشینم تا
در آسمان دلم طلوعی دوباره داشته باشی!
عزیزم دست خودم نیست که اینهمه تو را دوست میدارم
، این همه احساسات
عاشقانه که من برای تو مینویسم دست خودم نیست!
عزیزم دست خودم نیست ، دست این قلب پر توقع من است
! به قلبم حق میدهم که تنها تو را میخواهد چون تو دومین
و آخرین دوست واقعی و همدلی هستی
که در اعماق قلبم
نشسته ای و کسی هستی که میتوانی قلبم را برای همیشه نزد
خودگه داری و با حضورت در قلبم انتظار آن را برآورده کنی
چونکه
تو لایق آن هستی
عزیزم
گاهی وقتی که می خوام به یاد تو گریه کنم
اشـــک بی کسی من گونه هامو می سوزونه
تا میاد خنده ی رو لب های من جون بگیره
یاد چشمات روی لبخند من و می پوشونه
جای خالیت مثل یک خار توی چشمام می شینه
کور می شه بی تو انگاری دنیا رو نمی بینه
در و دیوارهای خونه از تو داره صد نشونه
گل های باغچه می گیرن از فراق تو بهونه
کاش می شود با مهربونی پُـر کنیم فاصله ها رو
من می خوام اما چه فایده دل تو نا مهربونه
من می خوام اما چه فایده دل تو نا مهربونه
جای خالیت مثل یک خار توی چشمام می شینه
کور می شه بی تو انگاری دنیا رو نمی بینه
من که چون شمعی به شام تار تو افروختم
هر چه کردی با دلم از شکوه لب را دوختم
روز شب بوده دعایی من سلامت بودنت
پس چرا آتش شدی از شعله هایت سوختم
پس چرا آتش شدی از شعله هایت سوختم
ــــــــــــــ
شب برهنه
روبرو شب وسیاهی ، بی کسی پشت سرم
نمی تونم که بمونم ، بایـد از تـــو بگـذرم
دارم از نفس می افتم ، تو هجوم سایه ها
کاش که بشکنه دوباره ، بغض این گلایه ها
اونکه می شکنه تو چشمام تو تصویر من ِ
گمشدن تو این شب برهـنـــه ، تـقـدیـر من ِ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همیشه دل تان آبی ، روح تان سبز ، و عشق تان سرخ ِ آتشین باشد
ـــــــــ
اونیکه اونقدر تنهاست که تنهای از روش خجالت می کشه
ــــــــــــــ
فراموشم نکنید ، چون از فراموش شدن بیمناکم
نظر یادتون نره